نکته کلیدی این است که اگر کابینه را یک تیم فرض بکنیم، برای موفقیت یک تیم ورزشی یا هر تیمی شاید سه مولفه مهم باشد که از آن سه مولفه فعلا یکی فراهم است.
به گزارش افق انزلی دکتر هادی حق شناس استاندار سابق گلستان و نماینده اسبق بندرانزلی در یادداشتی نوشت:
در چند روز اخیر دو مطلب توسط دو استاد ارجمند آقای دکتر رنانی و همچنین دکتر لیلاز تحت عنوان مجاهدین روز جمعه و شنبه نگارش شد. اصل مطلب این است که در انقلاب مشروطه وقتی که روز جمعه به پیروزی رسید عدهای شنبه آمدند خودشان را انقلابی بین مردم معرفی کردند. کسانی که در نهضت نقشی نداشتند و تا روز جمعه جزو مجاهدین نبودند، شنبه به عنوان مجاهدین تلقی شدند.
درحالی که زحمتی برای نهضت نکشیده بودند. این فلسفه اسمگذاری مجاهدین روز جمعه یا شنبه است. یکی از این اساتید گفتهاند کسانی که زحمتی برای پیروزی آقای پزشکیان نکشیدهاند، دوری بگزینند و دیگری گفته حتی کسانی که زحمتی هم کشیدهاند، از اطراف دکتر پزشکیان باید دور بشوند تا ایشان بتواند یک کابینه و در امتداد کابینه همکاران خودشان را انتخاب کنند. البته توصیههای دیگری هم وجود دارد که کابینه نباید بوی کهنگی بدهد. عدهای میگویند کابینه باید جوان باشد و نکاتی از این دست طی روزهای گذشته درخصوص کابینه دولت چهاردهم و ویژگیهای آن ذکر کردهاند.
نکته کلیدی این است که اگر کابینه را یک تیم فرض بکنیم، برای موفقیت یک تیم ورزشی یا هر تیمی شاید سه مولفه مهم باشد که از آن سه مولفه فعلا یکی فراهم است. آنکه فراهم اینکه مشخص است سرمربی کیست و مردم با انتخابشان سرمربی را تعیین کردند که آنهم رئیسجمهور منتخب است. اما دو مولفه دیگر را باید رئیسجمهور منتخب انتخاب کند که اگر این دو مولفه یا دو عنصر را به درستی انتخاب بکند شاید یک گام درستی را برای موفقیت برداشته یا حداقل شرط لازم موفقیت دولت برداشته شده. آن دو عنصر یکی انتخاب اعضا با این معیار است که بهترینها انتخاب بشوند و منظور از بهترینها این نیست که بهتر به دنبال انتخاب ستارهها باشد بلکه بهترینها این است که هر کس سرجای خودش قرار بگیرد.
به عنوان مثال کسی که در صنعت کارنامه موفقی دارد، ضرورتا این شخص در بخش بازرگانی موفق نیست. یا ممکن است یک شخص در بخش بازرگانی موفق باشد ولی در بخش کشاورزی موفق نباشد. همین مثال را میتوان در سایر زمینهها زد. لذا ماهر بودن و دارای دانش بودن در حیطه تخصصی آن وزارتخانه و دستگاههاست. به عنوان مثال ممکن است بازیکن خیلی خوبی به لحاظ فنی داشته باشیم ولی این بازیکن ضرورتا نمیتواند در تیم فوتبال مدافع یا فوروارد خوبی باشد بلکه ممکن است هافبک خوبی باشد.
لذا اینکه فقط دنبال این باشیم که ستارهها را در کابینه جمع کنیم بدون اینکه نقش یا جایگاههایشان را به درستی تعیین کنیم میتواند منجر به شکست آن تیم یا کابینه باشد. اما نکته مهمتر این است که یک تیم دیگری بیرون از کابینه به عنوان تحلیلگر یا بهاصطلاح ورزشیها آنالیزور نیاز داریم. مردم دیگر نمیتوانند صبر کنند که پایان چهار سال اگر دولت موفقیتی داشته به چه دلیلی بوده و اگر شکستی خورده به چه دلیل بوده است. بلکه الان افکار عمومی این است که هر شش ماه دولت یک گزارش ارائه دهد که مسیر تولید مسکن، اشتغال، افزایش تولید ناخالص ملی، اصلاح شاخصهای پولی، رونق تجارت، تولید پتروشیمیها، بهبود بازار سرمایه و بورس، مسیر درستی است؟
به نظر میرسد تیمی که بیرون کابینه است موثرتر از تیم درون کابینه است چون باید حوزهها را رصد کند. نه اینکه یک وزیری موفق نباشد و همه منتظر باشند که مجلس سوالی کند یا تذکری بدهد یا استیضاحی صورت بگیرد و آن عضو کابینه از دولت جدا و دیگری را بالاجبار دولت منصوب بکند. به نظر میرسد تیم تحلیلگر خیلی میتواند در عملکرد و موفقیت وزرا موفق باشد.
اما به نظرم غیر از بحثهای مدیریتی و مهارتی و انتخاب بهترینها که اسمش را ستاره بگذاریم، آنچه که به نظر میرسد فصل مشترک آن تیم آنالیزور و تیم اعضای کابینه میتواند موثر باشد، انتخاب دانایان است. این شعر فردوسی که «توانا بود هرکه دانا بود» این دانایی اگر مهمترین فاکتور در انتخاب همکاران دولت قرار بگیرد حتما میتواند منجر به کاهش اتلاف منابع، اعم از منابع انسانی و سرمایههای اجتماعی و بقیه منابع باشد. اگر دانایان حاکم بشوند، وقتی که دولتی معرفی میشود و مردم اسامی را در حوزههای مختلف صنعت و کشاورزی و خارجه و سیاستهای داخلی، بانک و سازمان برنامه میشنوند، آنهایی که حتی نمیشناسند از دیگرانی که میشناسند، بدانند و این پیام منتقل بشود که شخص دانایی در راس سازمانها و وزارتخانهها قرار گرفته باشد منجر به این میشود که انتظارات عقلایی شکل بگیرد و جو روانی مثبتی حاکم بشود که حبابها از شاخصها خارج بشود.
دقیقا مثل روز شنبه که پیام انتخاب پزشکیان به بازار رسید بازار یکپارچه سبزپوش شد. چون بازار نسبت به رویکردی که پزشکیان از خودش در مناظرهها نشان داد که ثقل پیامش این بود که من کارشناس نیستم و از کارشناسان نظر خواهم گرفت.
ترجمه کارشناس یعنی دانا و جمع آن دانایان است. اگر کارشناسان را به عنوان دانایان ترجمه کنیم روزی که کابینه به مجلس معرفی میشوند اگر بازار مثل انتخاب خود دکتر پزشکیان واکنش مثبت نشان داد نشان میدهد که انتخاب درستی است. در غیر اینصورت اگر بازار نسبت به برخی اسامی واکنش مثبت نشان ندادند، قبل از اینکه مجلس یا رئیسجمهور بعدا بخواهد عضوی را عزل یا استیضاح کند بازار تصمیم خودش را خواهد گرفت.
اینها مجموعه مسائلی است که درخصوص انتخاب کابینه میتوان گفت. لذا مهم این نیست که مجاهدین روز جمعه یا شنبه باشند، همانطور که مهم این نیست که جوان باشند یا پیر باشند. شاید نزدیک به ۵۰ درصد اقتصاد جهان دست کسانی است که سنین بالای ۶۰، ۷۰ سال دارند. برخی روسای جمهور مثل چین و آمریکا و برخی روسای جمهور اتحادیه اروپا در این سنین هستند. سن صرفا یک ملاک خوب یا ملاک بد نیست. آنچه ملاک هست، دانایی و مهارت و داشتن انگیزه و راهبری و مدیریت است و اینها یافتههای علم مدیریت است. همچنان که پزشکی را به عنوان یک علم میپذیریم، مدیریت را هم باید به عنوان یک علم بپذیریم.
بهعلاوه کسانی که در جهان دارند برای اقتصادهای خودشان ثروت و اشتغال تولید میکنند. چیزی که الان در کشورهای توسعه یافته بهراحتی میتوان دید. بین ۲۰ تا ۲۵ درصد تولید ناخالص جهان دست آمریکاست و رئیسجمهور آمریکا جزو مسن ترینهاست و از منظر غرب، نرخ تولید ناخالص ملی و رشد اشتغال را میبینیم. منظور اینکه تاکید بر یکسری مسائل شکلی نباید به اصل موضوع آسیب برساند. اصل موضوع این است که دانایان حاکم بشوند. حالا این دانایان ممکن است مشمول مجاهدین روز جمعه یا روز شنبه باشند. مهم این است که دانایان خط مشی، راهبرد و شعارهای رئیسجمهور منتخب که مردم پذیرفتند را باور داشته باشند.